نماز،نمـــاز،نمـــــاز | ||
|
بسم الله الرحمن الرحیم دوگانه این هم از حقوق ، بالأخره دریافت نمودیم خیلی سریع شمردیم ، درست درست به اندازۀ پست . در مسیر خانه با عدم بهانه ، به دور از اسراف و تا حدودی دستگیری از اصناف با طعنه ای به اشراف ، با حقوق کارمندی خرید آبرو مندی و بعد به سوی خانه روانه شدیم... با ورودمان دلبری می کرد دستهای پر لذا اهل و عیال فی الفور آمدند و بعد از تقسیم هدایا و نقل قضایا ، جلسه با چند بوسه از دوطرف با شوق و ذوق و با ذخره سازی اقلام بحث ها اتمام یافت. دوباره برگشتی به درون صدایی می آمد از بیرون؛ صدای اذان بود و فراخوان. در آن سکوتی که شد وضوئی ساختیم بس ملکوتی و تقریباً بدون هیچ دغدغه ای و کمترین عجله ای ، بله این یعنی خیال تخت و شروع کردیم به نماز اوول وقت. با اذان و اقامه ، اذکار و اَوراد در ادامه بله شد آغاز الله اکبر از این نماز! پر شده وبود جای خالی میرزای شیرازی و سید علی قاضی و بهجت و واقعاً چه بهجتی! و به راستی جایشان سبز و هزاران حیف که نبودند تا سوز دل و آه جان و همــکـلامـی رحمان را ببینند و شاید این بیت هم بی مناسبت نباشد؛ اصول دین خدا پول شد هر آنکه پول داشت نمازش قبول شد الله اکبر از آن خشوع در رکوع... الله اکبر چه افتادگی و بندگی ای بود به سجده که شاید تابه حال کسی چنین چنین عبادتی به چشم ندیده الله اکبر... با سلام و صلوات جمع شد سفرۀ نَعمات و آن همه برکاتو شروع نمودیم به تسبیحات چرا که حدیث شریفه آمد به یاد که بعد نماز و تسبیحات حضرت زهرا (س)خبری از گناهان مباد:الله اکبر... و بعد چه حمدهایی منظم و مرتب الحمدلله... و نیز،اقرار به پاک و منزّه بودن خداوند عزیز که بی هیچ تردید بی نیاز استبه نماز و عباداتمان سبحان الله... عیال که به آشپزخانه بود و به یُمن هدیه خریدنها دیگر خبری نبود از زندیدنها ، البته با حواس زنان که دریک آن چندین عمل آسان ، گویا با ریز نمودن سیب زمینی به ما هم توجهی می نموده ذره بینی با پیاز خُردکردن با ما یا به ما گریه می کرده است. چرا نماز آنچنانی را اینچنین خواندی؟ سؤال عیال بود ، هرچند به ذهنم چنین آمد که: تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن که خواجه خود روش بنده پروری داند ولی پرسیدم چطور؟! - قت کن نمازت را پشت به قبله خواندی !!! چه دوگانه ای شد ؟!! چندانکه زدم لاف کرامات و مقامات هیچ خبر از هیچ مقامی نفرستاد
با تشکر از آقای موسی الرّضا سبحانی
امام رضا (ع) فرمود: نماز یک رکعت بود و چون خدا می دانست مردم همان یک رکعت را هم به وجه صحیح تمام نمی کنند و در نتیجه نمازی نمی ماند لذا بر آن یک رکعت افزود. بحارالانوار ج 79 ص 271 حدیث 19
برچسبها: دوگانه, داستان نماز, امام رضا, بحار, بحارالانوار, نماز, [ پنج شنبه 7 فروردين 1393
] [ ] [ محمّدرضا علیوند ] |
|